اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رامش بردن

نویسه گردانی: RʼMŠ BRDN
رامش بردن . [ م ِ ب ُ دَ] (مص مرکب ) بهره بردن از شادی و عشرت و طرب . لذت بردن . شاد گشتن از طرب . مسرور و محظوظ گشتن از شادمانی و عشرت . بهره ور گردیدن از خوشی و طرب :
ببالا و رخسار او بنگرد
همی دل ز دیدنش رامش برد.

فردوسی .


بیاموختش رزم و بزم و خرد
همی خواست کز روز رامش برد.

فردوسی .


سخن چون برابر شود با خرد
ز گفتار، گوینده رامش برد.

فردوسی .


ایا پور کم روز اندک خرد
روانت ز اندیشه رامش برد.

فردوسی .


کسی را ز ترکان نباشد خرد
کز اندیشه ٔ خویش رامش برد.

فردوسی .


|| از میان بردن و دور کردن رامش . زدودن و از میان برداشتن طرب و عشرت . دور کردن شادی و طرب و رامش .
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.