رانده  و مانده 
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        RʼNDH  W MANDH 
    
							
    
								
        رانده  و مانده . [ دَ / دِ وُ دَ / دِ ] (ترکیب  عطفی ، ص  مرکب ) کنایه  از شخص  بدبخت  وامانده .
-  امثال :
- رانده  و مانده ٔ هفتاد و دو ملت  ؛ از همه  جا رانده  ومانده . (یادداشت  مؤلف ).
از اینجا رانده  از آنجا مانده  .
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    
								
    هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.