اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رانه ٔ بنارس

نویسه گردانی: RʼNH BNARS
رانه ٔ بنارس . [ ن َ ی ِ ب ِ رَ ] (اِخ ) راجه ٔ بنارس ، عوفی آرد : و هم از او شنیدم که خدمت ملک شهید قطب الدنیا و الدین سقی اﷲ ثراه رانه ٔ بنارسی که در آخر صاحب برید شده بود و بوبکر مبشر امیر حاجب هر دو قاصد من بودند رباعی گفتم ...(از لباب الالباب ص 116) (تذکره ٔ دولتشاه سمرقندی ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.