اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رای جستن

نویسه گردانی: RʼY JSTN
رای جستن . [ ج ُ ت َ ] (مص مرکب ) استصواب . استشارت . نظر خواستن . مشورت خواستن . طلب اظهار نظر :
چو دارا در آن داوری رای جست
دل رایزن بود در رای سست .

نظامی .


|| اظهار نظر کردن . اظهار عقیده کردن . بیان نظریه و عقیده کردن :
خلاف رای سلطان رای جستن
بخون خویش باشد دست شستن .

سعدی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.