ربو
نویسه گردانی:
RBW
ربو. [ رَ ب َ ] (ع مص ) ربا. رباء. بربالیدن در میان قومی . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). فزون شدن و گوالیدن . (از منتهی الارب ) (آنندراج ). افزون شدن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل ص 51) (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). رجوع به رِبا و رِباء شود. || بالا گرفتن . (ترجمان جرجانی ترتیب عادل ص 51) (تاج المصادر بیهقی ). بالا شدن . (تاج المصادر بیهقی ). بر بالا شدن . (دهار). || منتفخ گردیدن از دویدن یا از ترس و وحشت و تاسه گرفتن . || ریختن آب بر سویق و بالیده گردیدن آن . (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). || پرورش یافتن . (منتهی الارب ). و رجوع به ربا شود. || دما برافتادن . (تاج المصادر بیهقی ). || افزودن . (دهار).
واژه های همانند
۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
ربو. [ رَب ْوْ ] (ع اِ) پشته و بلندی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || نفس بلند. (از اقرب الموارد). || بتازی دشخواری ِ دم زدن ...
ربو. [ رُ ب ُوو ] (ع اِ) رباء.ربا. رَبَو. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به رِبا و رِباء و رَبْو شود.
رب و رب ندانستن . [ رَب ْ ب ُ رُ ن َ ن ِ ت َ ] (مص مرکب ) (اصطلاح عامیانه ) چیزی نفهمیدن . بسیار ساده دل و گول بودن . کسی را گویند رب و رب ن...
رب و رب یاد کردن . [ رَب ْ ب ُ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) سخت تأثر یافتن و رنجه شدن چنانکه از سرما یا خوردن چیزی سخت ترش و غیره .