رتن
نویسه گردانی:
RTN
رتن . [ رَ ] (ع مص ) آمیختن پیه به خمیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
رتن .[ رَ ت َ ] (اِخ ) یا رتن هندی . ابوالرضا بابا رتن بن کربال بن بترندی هندی است . قیل انه لیس بصحابی و انماهو کذاب ظهر بالهند بعد ستماءة ...
رطن . [ رَ ] (ع مص ) رطانة. بجز از عربی سخن گفتن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ). رجوع به رطانة شود.