اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رثم

نویسه گردانی: RṮM
رثم . [ رَ ث َ ] (ع مص ) سپیدلب گردیدن یا سپیدبینی شدن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۲ ثانیه
رثم . [ رَ ] (ع مص ) شکستن بینی کسی را و خون آلود کردن آن . || طلا کردن زن بوی خوش بر بینی و آلودن آن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقر...
رثم . [ رَ ث َ ] (ع اِ) سپیدی سر بینی اسب یا سپیدی که تا لب پائین اسب رسیده باشد یا سپیدی بینی اسب . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آن...
رثم . [ رَ ث ِ ] (ع ص ) نعت است از رَثَم . (منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به رَثَم شود.
رسم . [ رَ س َ ] (ع اِ) حسن رفتار. (ناظم الاطباء). خوبی راه رفتن . (از اقرب الموارد). خوبی رفتار. (آنندراج ) (منتهی الارب ).
رسم . [ رَ ] (ع اِ) چاه پنهاکرده بخاک . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). چاه آب پنهان کرده در خاک . ج ، اَرْسُم و رُسوم . (از اقرب الموارد). || نشا...
رسم . [ رَ ] (ع مص ) محو کردن باران خانه ها را و باقی گذاشتن نشان آنها را چسبیده بر زمین : رسم الغیث الدیار رسماً. (منتهی الارب ) (ناظم الا...
رسم . [ رَ ] (ع اِ) طریق و آیین .(ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). آیین و روش و منوال و طرز و شیوه و قاعده و قانون و طریق و وضع. (ناظم الاطبا...
رصم . [ رَ ص َ ] (ع مص ) درآمدن کسی در شعبه های تنگ . (ناظم الاطباء). در شعب تنگ درآمدن . (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
رسم /rasm/ ۱. [جمع: رسوم] سنت و قاعد متداول میان افراد یک جامعه؛ آیین. ۲. (اسم مصدر) (ریاضی) نمایش شکل‌ها بر روی یک سطح به وسیله خطوط. ۳. [عامیانه] شک...
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.