اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رحب

نویسه گردانی: RḤB
رحب . [ رَ ] (ع ص ) رُحاب . فراخ و گشاد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). فراخ .(آنندراج ) (دهار) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).رجوع به رُحاب شود. || (اِ) ج ِ رَحْبة و رَحَبة. (ناظم الاطباء). رجوع به رَحَب و رحبة شود.
- رحب الباع و الذراع و رحیبهما ؛ سخی . (اقرب الموارد).
- رحب الذراع بالامر ؛ آنکه در برابر کاری پر توان و طاقت باشد. (از اقرب الموارد).
- رحب الصدر ؛ پرتحمل . پروقار. (از اقرب الموارد).
- رحب الفهم ؛ آنکه خِرد وسیع دارد. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رهب . [ رُ ] (ع اِ) رَهَب . به لغت بنی حنیفة و حمیرآستین است . (از ناظم الاطباء). رجوع به رَهَب شود.
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.