اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رحب

نویسه گردانی: RḤB
رحب . [ رُ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَحابة. (ناظم الاطباء). فراخ گردیدن . (از منتهی الارب )(آنندراج ) (از اقرب الموارد). رجوع به رحابة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
رحب . [ رَ ] (ع ص ) رُحاب . فراخ و گشاد. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). فراخ .(آنندراج ) (دهار) (مهذب الاسماء) (از اقرب الموارد).رجوع به رُ...
رحب . [ رَ ] (ع مص ) فراخ شدن . (دهار) (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (ترجمان ترتیب عادل بن علی ص 51) ۞ .
رحب . [ رَ ح َ ] (ع اِ) ج ِ رَحْبة. (منتهی الارب ). ج ِ رَحَبة و رَحْبَة. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). ج ِ رحبة. ایوانهای مساجد و خانه ها و ...
رحب . [ رَ ] (اِخ ) نام پدر قبیله ای است از قبایل همدان . (آنندراج ).
رحب . [ رَ ] (اِخ ) موضعی است مر هذیل را. (منتهی الارب ).
رهب . [ رَ ] (ع مص ) رَهَب . (ناظم الاطباء). ترسیدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 54) (منتهی الارب ) (از...
رهب . [ رَ هََ ] (ع مص ) رَهب . رُهب . رُهبان . رَهبان . ترسیدن . (دهار) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). رجوع به رَهب و رُهب ...
رهب . [ رُ ] (ع مص ) رَهب . (ناظم الاطباء). ترسیدن . (صراح اللغة) (تاج المصادر بیهقی ) (آنندراج ) (دهار) (ترجمان القرآن ) (منتهی الارب ) (از اقرب ...
رهب . [ رَ ] (ع ص ، اِ) شتر ماده ٔلاغر. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). شتر ماده ٔ لاغر، و به شتری که در سفر به کار می رود و خسته می شود نیز اطلاق شد...
رهب . [ رَ هََ ] (ع اِ) رُهب . آستین . (ناظم الاطباء) (آنندراج ). آستین ، و فی الصراح قال السجاوندی فی عین المعانی الرُهب ، الکم فی قوله تع...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.