رخص
نویسه گردانی:
RḴṢ
رخص . [ رَ ] (ع ص ) نرم و نازک . گویند: غلام رخص الجسد؛ نازک اندام . (از ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). نازک بدن . (یادداشت مؤلف ). بناز پرورده . (مهذب الاسماء). هر چیز نرم . (از اقرب الموارد). نرم تر وتازه و مؤنث آن رَخْصة است . رجوع به رَخْصة شود.
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۹ ثانیه
رخص . [رُ ] (ع مص ) ارزان گردیدن نرخ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). ارزان شدن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (دهار) (از اقرب الموارد). رخص قیمت ؛ ...
رخص . [ رُ خ َ ] (ع اِ) ج ِ رُخْصة. (ناظم الاطباء) : چون عالمی را بینی به رخص و تأویلات مشغول گردد بدان که از وی هیچ چیزی نیاید. (کشف ...