اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رخنه گر

نویسه گردانی: RḴNH GR
رخنه گر. [ رَ ن َ / ن ِ گ َ ] (ص مرکب ) رخنه کننده . شکافنده . رخنه ساز. کافنده :
رخنه گر ملک سرافکنده به
لشکر بدعهد پراکنده به .

نظامی .


چو نیست سایه ز پستی بنای ذوق مرا
چه غم که چرخ به دیوار عیش رخنه گر است .

واله هروی (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.