ردخ
نویسه گردانی:
RDḴ
ردخ . [ رَ ](ع مص ) شکستن سر کسی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). سر شکستن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). شَدْخ .
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ردخ . [ رَ ] (ع اِ) هر چیز که در میان کاواک باشد. (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ردخ . [ رَ دَ ] (ع اِ) گِل تنک و سخت . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ). || لغتی است در رَدَغ . (از اقرب الموارد). رجوع به رَدغ ش...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.