اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ردم

نویسه گردانی: RDM
ردم . [ رَ ](ع اِ) سد. (ناظم الاطباء) (تاج المصادر بیهقی ). سد مأجوج . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). سد میان یأجوج و مأجوج . (از اقرب الموارد). بند استوار. (ترجمان ترتیب عادل بن علی ص 51). دیوار. ج ، رَدَم . (مهذب الاسماء). || بانگ کمان . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از منتهی الارب ). صدای کمان . (از اقرب الموارد). || مرد بی خیر. (ناظم الاطباء)(منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || تیز و ضرطه . (ناظم الاطباء). تیز. (آنندراج ) (منتهی الارب ). || دوام تب . || نوبه ٔ تب . || دوام آب و سبزی درخت پس از خشکی . || روانی چیزی . (ناظم الاطباء). || آنچه برافتد از دیوار ویران و شکسته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). || بانگ . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || استواری . || (ص ) استوار. (دهار).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ردم . [ رَ ] (ع مص ) (از باب ضرب و نصر) بند کردن در را. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ردم باب یا ثلمة؛ سد کردن تمام در یا ثلث آن . (از اقرب ال...
ردم . [ رَ دَ ] (ع مص ) رَدْم . بستن در تمام یا ثلث آن . (از نشوءاللغة). ۞
ردم . [ رَ دَ ] (ع اِمص ، اِ) بندش رخنه ، اسم است رَدْم را. ج ، رُدوم ۞ . (منتهی الارب )(آنندراج ). اسم است از رَدَم به معنی سد. ج ، رُدو...
ردم . [ رُ دُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ ردیم ، جامه ٔ کهنه . (آنندراج ). رجوع به ردوم و ردیم شود. || ج ِ ردیمة. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). رجوع ب...
ردم . [ رَ ](اِخ ) دهی است به بحرین . (منتهی الارب ) (آنندراج ).
ردم . [ رَ ] (اِخ ) موضعی است به مکه ازآن ِ بنی قرادو منسوب به بنی جمح . (آنندراج ) (از معجم البلدان ).
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.