رذالة
نویسه گردانی:
RḎʼL
رذالة. [ رُ ل َ ] (ع ص ، اِ) رُذال . آن که بهتر و جَیّد آن را گرفته باشند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). ردی . مقابل خیاره . (یادداشت مؤلف ). آنچه جَیّد آنرا گرفته باشند و تباه و ناسره ٔ آن مانده باشد و رذاله ٔ هر چیزی بدترین آن است . ج ، رُذالات . (از اقرب الموارد). ثفل چیزی که خلاصه ٔ آن از او کشیده باشند. (آنندراج ). || مجازاً به معنی ناکس و فرومایه . (از آنندراج ) : بلی رذاله ٔ لوم و فضاله ٔشوم که در کرمان بازمانده اند تا به رعیتی پادشاه و صحرانشینی قانع بودند. (المضاف الی بدایع الازمان ).
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۵ ثانیه
رذالة. [ رَ ل َ ] (ع مص ) ناکس شدن . (دهار) (تاج المصادر بیهقی ) (مصادر اللغة زوزنی ) (از متن اللغة). دون و فرومایه گردیدن . (ناظم الاطباء). نا...
رزاله . [ رِ ل َ ] (از ع ، اِمص ) رزالت . با این املا که صاحب آنندراج و غیاث اللغات در ذیل رذالة نوشته اند: «و رزاله بکسر اول و زای هوز چنانچ...