اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رساله

نویسه گردانی: RSALH
رساله . [ رِ ل َ / ل ِ ] (از ع ،اِ) رِسالة. کتاب . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). مجله ای است شامل اندکی از مسائلی که از یک نوع باشد. و مجله صحیفه ای است که در آن حکم باشد. (از تعریفات جرجانی ). در اصطلاح علماء اختصاص یافته است به سخنی که مشتمل باشد بر قواعد علمی و فرق بین رساله و کتاب بنابر آنچه مشهور است نسبت به کمال و نقصان و زیادی و کمی میباشد چنانکه کتاب گفتاری است کامل در فن ، و رساله همان گفتار است اما ناقص در فن . (از کشاف اصطلاحات الفنون ). کتاب کوچک . (ناظم الاطباء) (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). کتابی خرد در فتاوی علمی مانند رساله ٔ نفس و رساله ٔ نبض و... از ابن سینا. (یادداشت مؤلف ) : پس از یک چندی رسولان ... بخوبی بازگردانیدند سوی ترکستان ، سخت خشنود و نامه ها برفت و این ابواب سخت نیکو و همه در رساله ای که تصنیف من است ثبت است . (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 434). و شرح این از کتابی مفرد معلوم شود که کرده اند و آنرا «رساله ٔ ابلیس الی اخوانه المجبرة» خوانند. (کتاب النقض ص 47). و رجوع به رسالة و فرهنگ علوم عقلی تألیف سیدجعفر سجادی شود. || نبشته ٔ کوچک . پیغام کتبی . (یادداشت مؤلف ). صحیفه ای که در آن سخن موردسفارش و پیغام نوشته شود. ج ، رِسالات ، رَسائل . (از اقرب الموارد). نوشته و مرقومه و نامه و مراسله . (ناظم الاطباء). مصدر است که به معنی اسم مفعول مستعمل می شود. (غیاث اللغات ). رقعه ای پیغام که به کسی فرستند.(لغت محلی شوشتر). نامه . رقعه . (یادداشت مؤلف ) : ... با ملوک نواحی مراسله دارد. ملک بهم برآمد و کشف این خبر فرمود و گفت تا قاصد را گرفتند و رساله را بخواندند. (گلستان ). || کتاب و نوشته ای که دانشجویان دوره ٔ لیسانس و فوق لیسانس و دکتری و... در پایان تحصیلات خود نویسند و آن در واقع سند شایستگی و پذیرش آنان در آن دوره میباشد. تز ۞ . پایان نامه . (از یادداشت مؤلف ). || کتاب فتاوی مجتهدین . (ناظم الاطباء). کتاب خرد که مراجع تقلید شیعه دستورات و احکام مذهبی را برای شیعیان مقلد خود نگارند. (یادداشت مؤلف ).
- رساله ٔ عملیه ؛ رساله ای که مجتهدان مرجع تقلید احکام مذهبی را در آن برای مقلدان خود شرح دهند. (فرهنگ فارسی معین ).
|| فوج سواره ای از سپاه . (ناظم الاطباء). در اردوی هندی به معنی پاره ای از لشکر که زیر فرمان سپهسالاری بوده خواه دو صد خواه دو هزار. (آنندراج از نفایس الفنون ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۳۳ ثانیه
این واژه عربی است و پارسی آن اینهاست: نیپیک (پهلوی) سیپار (کردی: سیپاره) پاگْژا (سنسکریت: پَکشا)
ام رساله . [ اُم ْ م ِ رِ ل َ / ل ِ ] (ع اِ مرکب ) کرکس . (از المرصع). رخمه ۞ . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). غیر منصرف است بخاطر علم و مو...
رساله دار. [ رِ ل َ / ل ِ ] (نف مرکب ) کسی که زیر فرمان او رساله بود، به عربی آنرا قائد گویند. (از آنندراج ). سرهنگ و سردار سواران . (ناظم ال...
نگاه کنید به: «متن رساله نبض» در همین لغتنامه
رساله داری . [ رِ ل َ / ل ِ ] (حامص مرکب ) فرماندهی و سرداری افواج سواره . (ناظم الاطباء). و رجوع به رساله و رساله دار شود.
کتابی است در رگ شناسی از ابوعلی سینا
خزعبلات خویش پروراننده
ویرایش از فانکو آدینات*** 09163657861*** sayogine@yahoo.com**** سپاس مر آفریدگار را؛ و ستایش مر او را؛ و درود بر پیغامبر گزیده و اهل بیت و یاران او. ...
رسالة.[ رِ ل َ ] (ع اِ) رساله . رجوع به رساله و رسالت شود. || (اِمص ) پیغامبری و فرستگانی . (ناظم الاطباء). پیغامبری . (منتهی الارب ). پیغام...
رسالة. [ رِ ل َ ] (ع مص ) مصدر به معنی مراسلة. (ناظم الاطباء). رجوع به مراسلة شود. || مصدر به معانی رَسَل . (منتهی الارب ). و رجوع به رسل...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.