اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رست کردن

نویسه گردانی: RST KRDN
رست کردن . [ رُ ک َ دَ ] (مص مرکب ) متبلور شدن . (یادداشت مؤلف ).
- رست کردن شکر ؛ متبلور شدن آن . (یادداشت مؤلف ). و رجوع به رست شدن و رس شدن شود.
|| محکم کردن . (یادداشت مؤلف ) :
سر خنب کردیم در حال رست
سر خود گرفتیم چالاک و چست .

نزاری قهستانی (دستورنامه چ روسیه ص 66).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.