اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رستم

نویسه گردانی: RSTM
رستم . [ رُ ت َ ] (اِ) هر آدم شجاع و دلاوری که به رستم زال نسبت دهند. (ناظم الاطباء) : ۞
بتر از کاهلی ندانم چیز
کاهلی کرد رستمان را حیز.

سنایی (حدیقةالحقیقه ص 73).


چنان سایه گسترد بر عالمی
که زالی نیندیشد از رستمی .

(بوستان ).


هر رئیسی خسروی هر کدخدایی بهمنی
هر جوانی رستمی افکنده در بازو کمان .

سعیدالدین سعید هروی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰۸ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۷ ثانیه
رستم رکاب . [ رُ ت َ رِ ] (ص مرکب ) دلاور و بهادر. (ناظم الاطباء). کنایه از دلیر و شجاع . (آنندراج ). کنایه ازبهادر و پهلوان . (از شعوری ج 2 ورق ...
رستم خانی . [ رُ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ایوان بخش گیلان شهرستان شاه آباد. سکنه ٔ آن 750 تن .آب آن از رودخانه ٔ کنگیر. محصولات آنجا غلات ...
رستم پاشا. [ رُ ت َ ] (اِخ ) یکی از نخست وزیران نامی عصر سلطان سلیمان عثمان که بسال 968 هَ . ق . درگذشت . رجوع به قاموس الاعلام ترکی و اع...
خورش رستم . [ خ ُ رِ رُ ت َ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای دوگانه ٔ بخش شاهرود شهرستان هروآباد. این دهستان در جنوب شهرستان هروآباد واقع و از شم...
باغ رستم . [ غ ِ رُ ت َ ] (اِخ ) نام باغی در دو فرسنگی اصفهان که در عهد شاهرخ بن تیمور آبادان بوده است . خواندمیر گوید : چون حضرت خاقان سع...
تخت رستم . [ ت َ ت ِ رُ ت َ ] (اِخ ) تپه ای نزدیک نکا میان کوه آسیمان و نیلاکوه ، از کوههای رامیان . رجوع به سفرنامه ٔ مازندران رابینو ترجمه...
چاه رستم . [ هَِ رُ ت َ ] (اِخ ) چاهی که رستم را شغاد برادرش بلطائف الحیل در آن انداخته بود و آن چاه را بشمشیر و سنانها پرساخته . (آنندراج ...
چاه رستم . [ رُ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش راین شهرستان بم که در 11 هزارگزی شمال راین و2 هزارگزی راه مالرو کرمان به راین واقع ش...
چاه رستم . [ رُ ت َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان خنج بخش مرکزی شهرستان لار که در 91 هزارگزی شمال باختر لار و در جنوب کوه گوکردی واق...
رستم آباد. [ رُ ت َ ] (اِخ ) دهی از دهستان غار شهرستان ری تهران . سکنه ٔ آن 99 تن . آب آن از قنات و محصولات عمده غلات و صیفی و چغندر است ....
« قبلی ۱ ۲ ۳ صفحه ۴ از ۱۱ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ ۱۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
جواد مفرد کهلان
۱۳۹۲/۰۸/۱۰ Iran
0
0

دکتر بهمن سرکاراتی استاد ما که یادش گرامی باد، در مقاله خود تحت نام "رستم یک شخصیت تاریخی یا اسطوره ای؟" نتیجه میگیرد که رستم (ریشه کن کننده ستمگران) نه گرشاسپ (در هم شکننده راهزنان) است که مارکوارت میگوید و نه گندوفارس (گندآور) در سمت سیستان که هرتسفلد می پندارد. ولی از آنجاییکه نگارنده در طی چهار دهه به طور اختصاصی در تطبیق تاریخ مدون و تاریخ اساطیری و حماسی ایران به تفحص پرداخته ام، بر این باورم که وی اساساَ همان گرساسپ دیوکش کنار دریای فراخکرت (مازندران) است ولی حماسه هایش از گندوفارس پهلوها و پادشاهان بلاش نام (ولخش= بسیار نیرومند و پهلوان) هم متأثر شده است. در واقع رستم هفتخوان مازندران بومی مازندران با مردمی سگپرست (سگیستانی) بوده است. اسم تاریخی وی را همانطور که کتسیاس ذکر نموده است آترادات پیشوای مردان (آماردان) بوده است. که ایرانیان عهد هخامنشی برای ترفیع مقام هر چه بیشتر کوروش او را فرزند هین آترادات پیشوای آماردان، قهرمان بزرگ دوره مادها معرفی می نموده اند. در کتاب آذربرزین نامه هم نام این قهرمان مازندرانی در رابطه آتش به صورت آذر برزین (مخلوق آتش بلندپایه) و نیز به صورت رستم تورگیلی (رستم پهلوان گیلانی) ذکر شده است. در خبر کتاب یهودی- آرامی توویت نام این قهرمان منجی آهیگر (اخگر) قید شده است که این خود از سوی دیگر یادآور نام کاوه آهنگر قهرمان رهایی بخش است که در رابطه با فریدون (کوروش) است. ممنون از دوست عزیز خسرو بهدین که مطلب مربوط به داتام (پهلوان) معاصر اردشیر دوم در اخبار یونانیان باستان را گوشزد کرد. ولی داتام مّد نظر من آن داتام اول- یکی از چهار داتام آخر بحث مربوط به داتام کاریایی- است، چه جالب است که خبر حسن پیرنیا هم در این رابطه با نام و نشان این قهرمان آماردی – گیلی مورد نظر من مطابق است: وی در صفحه 1147 تاریخ ایران باستان به نقل از کوروشنامۀ گزنفون از داتامَ نامی به معنی لفظی مخلوق نیرومند و پهلوان (=رستم) نام می برد که رئیس کادوسیان (گیلانیان) و متحد کوروش (فریدون) بوده است.
واقعه تاریخی حماسی مربوط به رستم/گرشاسپ از این قرار بوده است که مطابق کتیبه ای آشوری، آشوریان در آغاز عهد آشوربانیپال برای تنبیه شورش مادها به رهبری خشتریتی پادشاه کارکاشی (کاشان) و تسلیم وی سردار خویش شانوبوشو رئیس رئیسان را با لشکری به سوی شهر آمل مازندران می فرستند ولی بعد اخبار مربوط به این لشکرکشی به عمد در کتیبه های آشوری مکتوم میگردد در حالی که ماد مستقل شده است. این بدان معنی است که شانابوشو و لشکرش در پای حصار شهر آمل دچار شکست وحشتناکی از آماردان و مادها شده اند و ایران مادی مستقل شده است. از ایران شناسان تنها کسی که برای این کتیبه آشوری نظر خاصی مبذول کرده است، همانا پیراشک محقق چک بوده است. ولی وی نتوانسته است نظر خویش را با استفاده از منابع ملی ایرانی در باب هفتخوان رستم مازندران (نبرد گرشاسپ با دیوان کنار دریای فراخکرت) و آزادی کیکاوس (خشثریتی) به خوبی اثبات نماید؛ به احتمال زیاد وی از اسطوره هفتخوان رستم در مازندران مطلع نبوده است.


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.