اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رسته گشتن

نویسه گردانی: RSTH GŠTN
رسته گشتن . [ رَ ت َ / ت ِ گ َ ت َ ] (مص مرکب ) رستن . رهایی یافتن . خلاص شدن . نجات یافتن :
سرانجام از جنگ ما رسته گشت
هر آنکس که برگشت دل خسته گشت .

فردوسی .


علمست و عدل نیکی و رسته گشت
آنکو بدین دو معنی گویا شد.

ناصرخسرو.


و رجوع به رستن و رسته و رسته گردیدن و رسته شدن و پاورقی آن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.