اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رسم کردن

نویسه گردانی: RSM KRDN
رسم کردن . [ رَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) نوشتن و رقم کردن . (ناظم الاطباء). نوشتن . (یادداشت مؤلف ): بر او صد دینار رسم کردند؛ یعنی نوشتند. (یادداشت مؤلف ). || نشان نمودن . || نقشه کشیدن . (ناظم الاطباء). ترسیم کردن . کشیدن . (یادداشت مؤلف ). || نقش نمودن . (ناظم الاطباء). || رسم نهادن . معمول ساختن . (یادداشت مؤلف ). متداول کردن . || ستودن . (یادداشت مؤلف ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.