اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رش

نویسه گردانی:
رش . [ رَ ] (اِ) نوعی از جامه ٔ ابریشمین گرانبها. (ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از برهان ) (فرهنگ اوبهی ) (از لغت محلی شوشتر، نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (ازفرهنگ جهانگیری ) (از غیاث اللغات ) (از شعوری ج 2 ورق 8) (از فرهنگ سروری ) (از فرهنگ رشیدی ) :
تا شود از باد آبان باغ پردینار زرد
تا شود از ابرنیسان باغ پر دیبای رش .

عبدالواسع جبلی .


سائل از جامه خانه ٔ تو برد
اطلس و خزّ و توزی و کژ و رش .

سوزنی .


فراش صنع قدرت او گسترد بساط
از حزمه حزمه حله و از رزمه رزمه رش .

سوزنی .


بر قد لاله قمر دوخت قباهای رش
خشتک نفطی نهاد بر سر چین قبا.

خاقانی (دیوان چ سجادی ص 37).


اگرچه دامن کوه است جای پرورشش
بساط کوه که خار است اطلس و رش باد.

کمال الدین اسماعیل .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۴۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
ده رش . [ دِه ْ رَ ] (اِخ ) دهی است از بخش سنجابی شهرستان کرمانشاهان . واقع در 15هزارگزی شمال کوزران . سکنه ٔ آن 160 تن . آب آن از چاه تأ...
راج رش . [ رَ ] (هندی ، اِ) این کلمه در هندوستان به بعضی از روحانیون اطلاق میشود. رجوع به ماللهند ص 45 س 17 شود.
کلاه رش . [ ک ُ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان باباجانی است که در بخش ثلاث شهرستان کرمانشاه واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ...
قلعه رش . [ ق َ ع َ رَ ] (اِخ )دهی است از دهستان شپیران بخش سلماس شهرستان خوی ، واقع در 55هزارگزی جنوب باختری سلماس . موقع جغرافیایی آن در...
قلعه رش . [ ق َ ع َ رَ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پیران بخش حومه ٔ شهرستان مهاباد ، واقع در 58هزارگزی جنوب باختری مهاباد و 10هزارگزی جنوب ...
رش ء. [ رَش ْءْ ] ۞ (ع مص ) جماع کردن با زن . || بچه آوردن ماده آهو. (ناظم الاطباء) (آنندراج ). و رجوع به رشاء شود.
شاه رش . [ رَ ] (اِ مرکب ) مخفف شاه ارش است یعنی ارش بزرگ و آن مقداری است از سرانگشت میانین دست راست تا سرانگشت میانین دست چپ وقتی ک...
غنج رش . [ غ َ رَ / رِ ] (اِ) غوک . (جهانگیری ) (فرهنگ رشیدی ). وزغ . به طبری بک خوانند و با واو بدل شود. (انجمن آرا) (آنندراج ). وزق و غوک ، و ...
تپه رش . [ ت َپ ْ پ َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرحمت آباد است که در بخش میاندوآب شهرستان مراغه و در سی هزارگزی شمال باختری میاندوآب و بیس...
تپه رش . [ ت َپ ْ پ َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان قلعه (گرمسیر ولدبیگی ) بخش ثلاث شهرستان کرمانشاهان است که در سه هزارگزی شمال باختری سرقلع...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۵ ۳ ۴ ۵ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.