گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رشاة نویسه گردانی: RŠA رشاة. [ رَ ] (ع اِ) گیاهی است . ج ، رَشاً. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی رشاح رشاح . [ رَش ْ شا ] (ع ص ) کسی که عرق نماید. (ناظم الاطباء). در متون دیگر دیده نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود