رطل
نویسه گردانی:
RṬL
رطل . [ رَ ] (ع مص ) بشتافتن . دویدن : رَطَل َ رطلاً و رطولاً. (منتهی الارب ). دویدن . (از اقرب الموارد). || آزمودن تا بشناسد وزن آن را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
رتل . [ رَ ت َ ] (ع مص ) تناسق و انتظام نیکو. (از اقرب الموارد).