گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رعاب نویسه گردانی: RʽAB رعاب . [ رَع ْ عا ] (ع ص ) سخن با سجعگوی . (منتهی الارب )(آنندراج ). ۞ آورنده ٔ رَعب . (از اقرب الموارد). و رعب به معنی سخن مسجع است . واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه واژه معنی راعب راعب . [ ع ِ ] (ع ص ) ترسان . ترسنده . (از المنجد). || آن سیل که وادی برکند. ج ، رواعب . (مهذب الاسماء). سیل راعب ؛ سیلی که بعلت کثرتش هول... راعب راعب . [ ع ِ ] (اِخ ) زمینی است : منها الحمام الراعبی ؛ یعنی نوعی از کبوتر. (از تاج العروس ). (منتهی الارب ) (آنندراج ). نام زمینی که کبوتر ر... نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود