اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رفاعة

نویسه گردانی: RFAʽ
رفاعة. [ رُ ع َ ] (ع اِ) یا رِفاعَة. بلغده که زنان بر سرین بندند تا کلان و فربه نماید. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بلغده در برهان دیده نشد و در آن کتاب ذیل آن معانی دیگری آورده شده ولی ذیل بلغنده (پشتواره ) آرد که تا حدی مناسب است و شاید تحریف شده . بالش گونه ای که زنان بر سرین بندند تا کلان و فربه نماید. (یادداشت مؤلف ).بالشی است که زنان بر سرین بندند تا سرین بزرگ معلوم شود و بیشتر زنان بغداد گذارند. (لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). || رشته ای که بندی به آن زنجیر و قید خود را بسوی خود کشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). رشته ای که شخص در بند و زنجیر شده ، با آن زنجیر و بند خود را بسوی خویش کشد. (از یادداشت مؤلف ) (از اقرب الموارد). رجوع به عظامة شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۵ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
رفاعة. [ رِ ع َ ] (اِخ ) رفاعةبن زید ضبیبی . از صحابه ٔ حضرت رسول (ص ) بود که پیش از جنگ خیبر به دین اسلام گروید و قبیله ٔ خود را نیز بدین اس...
رفاعة. [ رِ ع َ ] (اِخ ) یا رفاعةبن شداد. از امرای متفق با سلیمان صرد خزاعی در طلب خون سیدالشهداء (ع ) بود. (از حبیب السیر چ سنگی ج 1 ص 244...
رفاعة. [ رِ ع َ ] (اِخ ) یا رفاعةبن عبدالمنذربن رفاعةبن زنبربن زبیر بنی امیه انصاری اوسی . رجوع به ابولبابةبن عبدالمنذر... و عیون الاخبار ج ...
رفاعة. [ رِ ع َ] (اِخ ) یا رفاعةبن عبدالوارث ، از پیشوایان اصحاب دعوت باطنیه در دوران حکومت فاطمی بود. وی در حدود سال 410 هَ . ق . درگذشت . ...
رفاعة. [ رِ ع َ ] (اِخ ) یا رفاعةبن عمرو خزرجی سالمی ، مکنی به ابن ابی ولید. از اصحاب حضرت رسول (ص ) واز انصار بود و در جنگ عقبه و بدر شرکت ...
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.