رفت
نویسه گردانی:
RFT
رفت . [ رُ ف َ ] (ع اِ) کاه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) (منتهی الارب ). || (ص ) شکسته و ریزه ریزه شده ٔ هر چیزی . (ناظم الاطباء). شکننده و ریزه ریزه کننده ٔ هر چیزی . (آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
واژه های همانند
۱۷ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۴ ثانیه
رفت گذشت . [ رَ گ ُذَ ] (اِ مرکب ) ماضی و زمان ماضی . (ناظم الاطباء).
رفت و آمد. [ رَ ت ُ م َ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) تردد. (ناظم الاطباء). همان آمد و رفت است . (آنندراج ). رفتن و آمدن . ایاب و ذهاب . (فرهنگ فارسی...
رفت و روب . [ رُ ت ُ ] (مص مرخم ، اِ مرکب )روفتن . روبیدن . جاروب کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رفت و رو. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) : اهل ...
رفت و روی . [ رُ ت ُ ] (مص مرخم ، اِ مرکب ) یا رفت و رو. رفت و روب . (فرهنگ فارسی معین ) : سه چیز به شما میراث گذاشتیم رفت و روی و شست و...
در تداول عامّه :«از بین بردی و فرصت فوت شد،چیزی را از بین بردی و امکان استفاده از آن از دست رفت.»
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید
اینجا کلیک کنید.
ای کسی که هفتاد ساله شدی مگر در خواب بودی که هفتاد سال عمر به باد دادی! بیا ای که عمرت به هفتاد رفت مگر خفته بودی که بر باد رفت؟ همه برگ بودن همی ساخت...