رقیة
نویسه گردانی:
RQY
رقیة. [ رُق ْ / رَق ْ ی َ ] (ع مص ) مصدر به معنی رَقْی . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). افسون کردن . (دهار). دردمیدن افسون خود بر کسی . (از آنندراج ) (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 53) (تاج المصادر بیهقی ). رجوع به رقی شود.
واژه های همانند
۱۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
رقیة. [ رُ ق َی ْ ی َ ] (اِخ ) فاطمه بنت عمربن خطاب (رض ). (یادداشت مؤلف ). رجوع به عقدالفرید ج 7 ص 99 و ماده ٔ فاطمه بنت عمربن خطاب و حب...
رقیه . [ رِق ْ ی َ ] (ع اِ) هیأت صعود کردن . || نوع صعود کردن . (ناظم الاطباء).
نام دختری از حسین بن علی (ع )
رقیه آباد. [ رُ قی ی ِ ] (اِخ ) دهی از دهستان مؤمن آباد بخش درمیان شهرستان بیرجند. سکنه ٔ آن 357 تن است و آب آن از قنات است . محصول عمده...