اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رکن آباد

نویسه گردانی: RKN ʼABAD
رکن آباد. [ رُ] (اِخ ) یا آب رکن آباد، نهر معروفی است از انهار شیراز که به قول صاحب فارسنامه ٔ ناصری رکن الدوله ٔ دیلمی در سنه ٔ 338 هَ . ق . احداث نموده منبع این آب در یک فرسخ و نیمی شمال شرقی شیراز است و آب مذکور از تنگ «اﷲاکبر» عبور کند و صحرای مصلی و باغ نو و تکیه ٔ هفت تنان و چهل تنان و تکیه ٔ خواجه حافظ را مشروب نماید. (از حاشیه ٔ دیوان حافظ چ قزوینی و دکتر غنی ). قنات رکن الدین دیلمی است که در شیراز بنیاد کرده است و آب آن به شهر می رسد و آبی لطیف و خوشگوار بود. (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از شرفنامه ٔ منیری ) (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) :
ز رکن آباد ما صد لوحش اﷲ
که عمر خضر می بخشد زلالش .

حافظ.


بده ساقی می باقی که در جنت نخواهی یافت
کنار آب رکن آباد و گلگشت مصلی را.

حافظ.


رجوع به تاریخ مغول ص 540 و شیرازنامه ص 5 و 6 و 23 و 14 و سفرنامه ٔ ابن بطوطه چ مصر ج 1 ص 127 و 136 و فارسنامه ٔ ناصری ج 2 ص 21، 20 و نزهة القلوب ج 3 ص 115 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ ) دهی ازدهستان حومه ٔ بخش میناب شهرستان بندرعباس . سکنه ٔ آن 200 تن است . آب آن از رودخانه . محصول عمده ٔ آنجا خرما و ...
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ ) دهی ازدهستان علا بخش مرکزی شهرستان سمنان . سکنه ٔ آن 700 تن است . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و پنبه و ...
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان میبد بخش اردکان شهرستان یزد. سکنه ٔآن 1024 تن است . آب آن از قنات است . محصول عمده ٔ آنجا غلات و پنب...
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان آیدغمش بخش فلاورجان شهرستان اصفهان . سکنه ٔ آن 126 تن است . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و ...
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان برج اکرم بخش فهرج شهرستان بم . سکنه ٔ آن 238 تن است . آب آن از قنات است . محصول عمده ٔ آنجا خرما و ح...
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان کوه پنج بخش مرکزی شهرستان کرمان . سکنه ٔ آن 204 تن است . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و حب...
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ )دهی از دهستان کنارشهر بخش بردسکن شهرستان کاشمر. سکنه ٔ آن 677 تن است . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و پنبه...
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان حومه ٔ بخش سروستان شهرستان شیراز.سکنه ٔ آن 100 تن است . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و تنبا...
رکن آباد. [ رُ ] (اِخ ) دهی از دهستان بربرود بخش الیگودرز شهرستان بروجرد. سکنه ٔ آن 496 تن است . آب آن از قنات . محصول عمده ٔ آنجا غلات و لب...
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.