اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رگ تلخی

نویسه گردانی: RG TLḴY
رگ تلخی . [ رَ گ ِ ت َ ] (ترکیب اضافی ، اِمرکب ) تلخی که در گلاب باشد. (آنندراج ) :
آن گل چو در عرق شود از آتش عتاب
چین چین او رگ تلخی است در گلاب (کذا).

حاجی طالب نصیب اصفهانی (از آنندراج ).


- رگ تلخی داشتن ؛ دارای طعم مایل به تلخی (تلخوش ) بودن (میوه و غذا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.