گفتگو درباره واژه گزارش تخلف رگ شناس نویسه گردانی: RG ŠNAS رگ شناس . [ رَ ش ِ ] (نف مرکب ) رگ زن . فصاد و جراح . (آنندراج ). || آنکه کارش شناختن رگها باشد ۞ . رجوع به رگ شناسی شود. واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد. نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود