اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رمضان

نویسه گردانی: RMḌAN
رمضان . [ رَ م َ ] (ع اِ) ماه روزه . (از منتهی الارب ). ماه نهم از ماههای قمری بین شعبان و شوال . ج ، رَمَضانات ، رَماضین ، اَرْمِضاء، اَرْمِضة. (از اقرب الموارد). ماه صیام . و رمضان سنگ گرم است و از سنگ گرم پای روندگان می سوزد و شاید که بوقت وضع این اسم ماه صیام در شدت گرما باشد و یا مأخوذ است از رمض که بمعنی سوختن است ، چون ماه صیام گناهان را می سوزد لهذا به این اسم مسمی گشت و یا آنکه مشتق از رمض است و معنی رمض سوخته شدن پای از گرمی زمین ، چون ماه صیام موجب سوختگی و تکلیف نفس است . (از غیاث اللغات ). ماه نهم از سال هجری قمری بین شعبان و شوال و آن ماه روزه برای مسلمانان است و نام آن در لغت قدیم ناتِق است . (از متن اللغة). ماه مبارک . شهراﷲ. (یادداشت مؤلف ) : شهر رمضان الذی انزل فیه القرآن . (قرآن 185/2).
ماه رمضان رفت و مرا رفتن او بِه
عید رمضان آمد، المنة لله .

منوچهری (دیوان چ دبیرسیاقی ص 99).


ملحد گرسنه در خانه ٔ خالی بر خوان
عقل باور نکند کز رمضان اندیشد.

سعدی (گلستان چ یوسفی ص 85).


کسان که در رمضان چنگ می شکستندی
نسیم گل بشنیدند و توبه بشکستند.

سعدی .


برگ تحویل می کند رمضان
بار تودیع بر دل اخوان .

سعدی (کلیات چ مصفا ص 721).


ماه فرخنده روی برپیچید
و علیک السلام یا رمضان

سعدی (کلیات چ مصفا ص 721).


زان باده که در میکده ٔ عشق فروشند
ما را دو سه ساغر بده و گو رمضان باش .

حافظ (دیوان چ قزوینی ص 184).


روزه دارم من و افطارم از آن لعل لب است
آری افطار رطب در رمضان مستحب است .

شاطر عباس صبوحی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) ابن عبدالمحسن ویزوی و معروف به بهشتی است . او راست : حاشیه ای بر حاشیه ٔ شرح عقاید النسفیة. (معجم المطبوعات ). رجوع ...
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) (افندی ) ابن محمد الحنفی . او راست : شرحی بر شرح عقاید النسفی علامه تفتازانی . (از معجم المطبوعات ).
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) از مردم تیره و معروف به سعیی است . (از قاموس الاعلام ترکی ). رجوع به سعیی و قاموس الاعلام ترکی ذیل سعیی شود.
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) ابن محمدبن علی بن رستم بن هروز فخرالدین بن الساعاتی الخراسانی برادر بهاءالدین علی بن رستم بن الساعاتی شاعر مشهور ا...
رمضان . [ رَ م َ ] (اِخ ) (شیخ ...) در زمان ایلدرم بایزید منصب قضا و وزارت داشت . (حبیب السیر چ خیام ص 511).
این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
عید رمضان. [ دِ رَ] (اِخ ) عید فِطر . (آنندراج). عید پس از اتمام روزه که روز اول ماه شوال باشد. (ناظم الاطباء). یوم العِداد. (از منتهی الارب). عید روز...
علی رمضان . [ ع َ رَ م َ ] (اِخ ) دامپزشک بود. او راست : الفوائدالحسان لمعالجة الحیوان ؛ که در سال 1317 هَ . ق . در قاهره در زمان حیات مؤلف چ...
قبر رمضان .[ ق َ رِ رَ م َ ] (اِخ ) دهی است از قائیدرحمت بخش زاغه ٔ شهرستان خرم آباد. در 14هزارگزی شمال شوسه ٔ خرم آباد به بروجرد واقع و موقع ...
چم رمضان . [ چ َ رَ م َ ] (اِخ ) مؤلف مرآت البلدان نویسد: از مزارع قریه ٔ طایقان قم است . (از مرآت البلدان ج 4 ص 261).
« قبلی صفحه ۱ از ۳ ۲ ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.