اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رمل

نویسه گردانی: RML
رمل . [ رَ ] (اِخ ) عمرانی گوید که نام موضعی است در شعر زهیر، و رمل مسهل نام موضعی دیگر است در شعر ذیل از طفیل الغنوی :
املت شهورالصیف بین اقامة
دلولاً لها الوادی و رمل مسهل .

(از معجم البلدان ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۸ ثانیه
رمل . [ رَ ] (ع مص ) ریگ انداختن در طعام . (از منتهی الارب ). ریگ قرار دادن در طعام . (از اقرب الموارد). || آلودن به خون جامه را. (از منت...
رمل . [ رَ ] (ع اِ) نام علمی است پیداکرده ٔ دانیال علیه السلام بدان جهت که جبرئیل علیه السلام بر ریگ نقطه ای چندکرده بود. (آنندراج ). ...
رمل . [ رَ م َ ] (ع اِ) باران اندک .(مهذب الاسماء) (منتهی الارب ). اندک از باران . (اقرب الموارد). باران خفیف . (از متن اللغة). || فزونی در ...
شن، ماسه، ریگ، سنگریزه، از رمل سراسری بیابانهای عربستان یعنی از شن و ماسه صحراهای عربستان رجوع کنید به کتاب طلا در مس جلد اول ص 245 نوشته رضا براهن...
رمل=Geomancy خاک‌بینی یا رَمّالی به فا‌ل‌بینی با نقش‌های خاک گفته می‌شود. واژه‌شناسی واژهٔ رمل از زبان عربی و به معنای ریگ یا ماسه است. [۱] چون دانیال...
رمل کش . [ رَ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) رَمّال .(ملخص اللغات حسن خطیب ). رجوع به رمال و رمل شود.
حساب رمل . [ ح ِ ب ِ رَ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رمل . رجوع به رِمْل شود.
رمل کشیدن . [ رَ ک َ/ ک ِ دَ ] (مص مرکب ) فال برآوردن از رمل . (آنندراج ). رمل انداختن . رجوع به رمل و رمال شود : رمل نوروزی تو غنچه کشیدق...
رمل الهبیر. [ رَ لُل ْ هََ ] (اِخ ) نام مکانی است در مکه در بادیه . (حاشیه ٔ مجمل التواریخ و القصص ): قرمطیان در بادیه به رمل الهبیر بر حاج ...
رمل انداختن . [ رَ اَ ت َ ] (مص مرکب ) رمل کشیدن . فال برآوردن از رمل . رجوع به رَمْل و رَمّال و رمل کشیدن شود.
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.