جستجو در پارسی ویکی
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رو

نویسه گردانی: RW
رو. (اِخ ) ۞ پیر پل امیل . (1853- 1933 م .). از پزشکان میکرب شناس فرانسه و شاگرد و همکار پاستور بود. وی تحقیقات و اکتشافات فراوانی درفن پزشکی دارد و با همکاری پاستور درباره ٔ بیماریهای واگیردار و عفونی بخصوص امراض هاری و سیاه زخم و خناق مطالعات دقیقی کرد و موفق به کشف سرم ۞ برای بیماری خناق گردید. و رجوع به دائرةالمعارف بریتانیکا و لاروس و اعلام المنجد شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹۶ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۹ ثانیه
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رو فرمودن

رو فرمودن . [ ف َ دَ ] (مص مرکب ) روی فرمودن .شرمنده کردن . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) : روی فرمود مشکمویان راعنبرین خامه ات به حسن رقم .ظهور...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کالسکه رو

کالسکه رو. [ ل ِ ک َ / ک ِ رَ / رُو ] (ص مرکب ) راه و جاده ای که قابل عبور برای کالسکه باشد.
اجازه ویرایش برای همه اعضا

استیزه رو

بی شرم، لجوج (فروزانفر) بر خوان شیران یک شبی، بوزینه¬ای همراه شد استیزه رو گر نیستی، او از کجا شیر از کجا؟ (غزلیات شمس 1/10/2)
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

مردانه رو

مردانه رو. [ م َ ن َ / ن ِ رَ / رُو ] (نف مرکب ) که گامهای مردانه بردارد. که بلند و کشیده قدم بردارد. چابک و نیرومند در رفتن : چو مردانه رو ب...
اجازه ویرایش برای همه اعضا

شتر تند رو

این واژه به تازگی اضافه شده است و هنوز هیچ کسی برای آن معنی ننوشته است. برای اینکه برای این واژه معنی بنویسید اینجا کلیک کنید.
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

هام رو شدن

هام رو شدن . [ رَ / رُو ش ُ دَ ] (مص مرکب ) تمام برآمدن دندانهای خیل و بغایت قوت رسیدن آن . (یادداشت مؤلف ): تذکیه ؛ هام رو شدن ستور. (زوزن...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

کش رو کردن

کش رو کردن . [ ک َ / ک ِ رَ / رُو ک َ دَ ] (مص مرکب ) وردار ورمال کردن . لفت و لیس کردن . بردن و خوردن . (یادداشت مؤلف ).
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رو برتافتن

رو برتافتن . [ ب َ ت َ ] (مص مرکب ) روی برتافتن . رو برگرداندن . اعراض کردن . پشت کردن . و رجوع به روی برتافتن و رو برگرداندن شود.
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رو درکشیدن

رو درکشیدن . [ دَ ک َ / ک ِ دَ ] (مص مرکب ) پنهان شدن . غایب شدن . از نظر ناپدید گشتن : چون حدیث روی شمس الدین رسیدشمس چارم آسمان رو درکشید...
اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رو درماندن

رو درماندن . [ دَ دَ ] (مص مرکب ) مأخوذ به حیا شدن . در رودربایستی گیر کردن . دچار شرمگینی شدن در مقابل خواهش کسی و پذیرفتن . رجوع به رو و ...
« قبلی ۱۱ ۱۲ ۱۳ ۱۴ ۱۵ صفحه ۱۶ از ۲۰ ۱۷ ۱۸ ۱۹ ۲۰ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.
 
ورود