اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

روان ساختن

نویسه گردانی: RWʼN SAḴTN
روان ساختن . [ رَ ت َ ] (مص مرکب ) روان کردن . روانه کردن . رجوع به روان کردن شود.
- روان ساختن کاری ؛ روبراه کردن آن کار. انجام دادن آن کار:
بدین رای گشتند یکسر گوان
که این کار را زال سازدروان .

فردوسی .


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.