روب
نویسه گردانی:
RWB
روب . [ ] (اِخ ) از ممالکی بود که مجاور سرحدات شرقی و شمالی ایران بود و نام عام امرای آنجا را روب خان می گفتند. رجوع به ایران در زمان ساسانیان تألیف کریستنسن ص 524 شود.
واژه های همانند
۲۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
رفت و روب . [ رُ ت ُ ] (مص مرخم ، اِ مرکب )روفتن . روبیدن . جاروب کردن . (فرهنگ فارسی معین ). رفت و رو. (ناظم الاطباء) (یادداشت مؤلف ) : اهل ...
پاک روب کردن . [ ک َ دَ ] (مص مرکب ) پاک رُفتن .