اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رودابه

نویسه گردانی: RWDʼBH
رودابه . [ب َ / ب ِ ] (اِخ ) نام دختر مهراب کابلی است که زال او را خواست و رستم از او تولد یافت . (برهان قاطع). نام دختر مهراب کابلی بود که زال او را بدید و بخواست و بگرفت و رستم از او بزاد. (آنندراج ) (از فرهنگ نظام ). آب در آخر کلمه به معنی تابش و جلوه ، و رود بمعنی فرزند است . رودابه یعنی فرزند تابان یا اینکه دارای رشد و نمو وقامت تابان ، چون رود بمعنی نمو و رشد و روییدگی است (؟) (فرهنگ شاهنامه ). صاحب فرهنگ نظام آرد: حرکت حرف اول رودابه مشکوک است . در سنسکریت رُدس بمعنی بهشت است و اب بمعنی حاصل کردن و معنی ترکیبی رودابه داده ٔ بهشت است (؟) -انتهی . رجوع به ولف شود. || نام قلعه ای که رودابه در آن توطن ومقام داشته است . (از برهان قاطع) (از انجمن آرا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.