اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

رهایی خواستن

نویسه گردانی: RHAYY ḴWASTN
رهایی خواستن . [ رَ خوا / خا ت َ ] (مص مرکب ) خلاص خواستن . آزادی خواستن . استخلاص . طلب رهایی . (از یادداشت مؤلف ) :
همه مرغان خلاص از بند خواهند
من از قیدت نمی خواهم رهایی .

سعدی .


رهایی خواهی از سیلاب اندوه
قدم برجای باید بود چون کوه .

؟


رجوع به رهایی جستن شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
هیچ واژه ای همانند واژه مورد نظر شما پیدا نشد.
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.