اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

ریحان

نویسه گردانی: RYḤAN
ریحان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش زرند شهرستان کرمان . دارای 280 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین می شود و محصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب و پسته و پنبه وراه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۴ ثانیه
ریحان . [ رَ ] (ع اِ) شاهسپرم که سپرغم نیز گویند. (ناظم الاطباء). ریحان الملک هم گویند و در فارسی شاه سفرغم خوانند. (از اختیارات بدیعی ). سپ...
ریحان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان اهر. دارای 416 تن است . آب آن از رودخانه ٔ اهرچای و چشمه است ومحصول عمده ٔ آنجا غلات و حبوب...
ریحان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش راور شهرستان کرمان . دارای 150 تن سکنه . آب آن از چشمه . محصول آنجا غلات و لبنیات است . (از فرهنگ جغرافیای...
ریحان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش حومه ٔ شهرستان مشهد. دارای 149 تن سکنه و آب آن از قنات تأمین می شود و محصول آنجا غلات است . (از فرهنگ ج...
ریحان . [ رَ ] (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان زنجان . دارای 383 تن سکنه و آب آن از چشمه و قنات تأمین می شود و محصول عمده ٔ آنجا غلات و...
این واژه عربی است و آریایی جایگزین، این است: وانژاک vânžâk (پارسی نو: vanjank)**** فانکو آدینات 09163657861
ریحان ا. [ رَ نُل ْ لاه ] (اِخ ) سیدریحان اﷲ پسر سیدجعفر کشفی دارابی .اصلاً از داراب فارس و خود مقیم بروجرد بود و در اواسط عمر به تهران آمد و م...
خط ریحان . [ خ َطْ طِ رِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) یکی از اقسام خطوط مشهور بین متأخرین است و آنها عبارتند از: ثلث ، نسخ ، تعلیق ، ریحان ، محقق...
چم ریحان . [ چ َ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان مرغا بخش ایزه ٔ شهرستان اهواز که در 48 هزارگزی جنوب باختری ایزه واقع است . کوهستانی و معتدل است ...
خاک ریحان . [ رَ ] (اِ مرکب ) آنچه در سفال ، خاک پر کرده ریحان و سبزه می کارند. (غیاث اللغات ) (آنندراج )
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.