اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زاغ رو

نویسه گردانی: ZʼḠ RW
زاغ رو. (اِ مرکب ) مؤلف آنندراج این کلمه را بدون ضبط و تفسیر آورده است با شاهد ذیل :
خسروا لشکر خطش بدوید
دل نگه دار وقت زاغ رو است .

امیرخسرو (از آنندراج ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
زبرجد، سیلیکات منیزیوم و آهن طبیعی است که در دستگاه راست لوزی متبلور شود. در بسیاری از نوشته های پارسی و عربی نوعی زمرد، زمرد سبز یا خود آن شمرده. رن...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.