اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبان

نویسه گردانی: ZBAN
زبان . [ زَب ْ با ] (اِخ ) ابن سیاربن عمربن جابر از بنی مازن بن فزارة است وبا عیینةبن حصن مناظرت داشته است . از اشعار اوست :
تعلم انه لاطبر الا
علی متطیر و هوالثبور
بلی شی ٔ یوافق بعض شی ٔ
احاییناً و باطله کثیر
و من ینزح به لا بدیوما
یجی ٔ به نعی ّ او بشیر.

(از البیان والتبیین ج 1 ص 18).


رجوع به عقدالفرید ج 2 ص 136 و ج 3 ص 184 و معجم البلدان چ وستنفلد ج 1 ص 576 و ج 2 ص 132 شود.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳۴۹ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۹ ثانیه
زبان پیوندی . [ زَ ن ِ پ َی ْ / پ ِی ْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ بر طبق تحقیقات زبانشناسی یک بخش از زبانهای امروز دنیا زبانهای پیوندی ...
زبان ایرانی . [زَ ن ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به مقدمه ٔ برهان قاطع چ معین ، مقدمه ٔ لغت نامه ، سبک شناسی بهار ج 1 ص 1تا30 و «ایران » و ...
زبان اشکشمی . [ زَ ن ِ اِ ک َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ماده ٔ فوق شود.
زبان انزانی . [ زَ ن ِ اَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) رجوع به ایران باستان ج 1 ص 22 و «عیلام » و «ایلام » شود.
زبان افکندن . [ زَ اَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) زبان بریدن . ساکت کردن . (آنندراج ) : مگر ز باغ ارم باصفاش حرفی گفت که تیغ باد سحر غنچه را زبان ا...
زبان افگندن . [ زَ اَ گ َ دَ ] (مص مرکب ) شعله افکندن . (ناظم الاطباء).
زبان آموختن . [ زَ ت َ ] (مص مرکب ) حروف آموختن . (آنندراج ) : همنشین حرف گرفتاری دگر از ما مپرس همچو طوطی ما زبان را در قفس آموختیم .دانش (...
زبان ارموری . [ زَ ن ِ اُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ۞ از لهجه های ایرانی است که در وزیرستان (افغانستان ) رایج وشامل دو لهجه است : لهجه ٔ ل...
زبان عامیانه. زبان کوچه و خیابان، زبان کوچه و بازار، زبان منسوب به عوام و مردم بیسواد، زبان محاوره ای عموم مردم. «زبان عامیانه» متفاوت است از «زبان رس...
زبان سوندایی یکی از زبان‌های رایج در بخش غربی جزیرهٔ جاوه است که با حدود ۴۰ میلیون نفر گویشور، حدود ۱۵ درصد از جمعیت کل اندونزی را شامل می‌شود.ویکی
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.