اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زبره

نویسه گردانی: ZBRH
زبره . [ زِ رَ / رِ ] (ص ، اِ) مقابل نرمه . درشت از چیزی بیخته که بر سر نرم بیز ماند: زبره ٔ آرد؛ قسمت درشت آرد. نخاله ٔ هرچیز.
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
زبره . [ زُ ب َ رَ / رِ ] (اِ) پشت بند آهنین در. (ناظم الاطباء).
زبره . [ زُرَ ] (ع اِ) دوش . ج ، زُبَر و زُبُر. (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (آنندراج ). کتف مرد. (غیاث اللغات ) (منتخب اللغات شاهجهانی ). کتف...
زبره . [ زَ رَ ] (ع اِ) در تداول عامه ٔ عرب قطعه ای است که زابر (اصلاح کننده ٔ مو) از مو قطع میکند. (از محیط المحیط). رجوع به زبر و زبیر و زبا...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.