اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زرتشت

نویسه گردانی: ZRTŠT
زرتشت . [زَ ت ُ ] (اِ) آفریده ٔ اول . || نفس کل . || نفس ناطقه . || عقل فلک عطارد. || عقل فعال . || رب النوع انسان . || راست گوی . || نور یزدان . (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). کلیه ٔ این معانی مجعول است . رجوع به زردشت شود. (حاشیه ٔ برهان چ معین ).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۴۹ ثانیه
زرتشت . [ زَ ت ُ ](اِخ ) زردشت را... گویند که پیشرو و پیشوای آتش پرستان است . (برهان ) (آنندراج ). بمعنی زردشت . (جهانگیری ). یکی از نامهای شت ...
پرش به محتوا جمع و باز کردن نوار کناری ویکی‌پدیا دانشنامهٔ آزاد جستجو به سامانه وارد نشده‌اید بحث مشارکت‌ها ایجاد حساب کاربری ورود صفحهٔ اصلی رویدادها...
اَشو زرتُشت. نام پیامبر ایرانی و بنیانگذار دین زرتشتی یا مزدیسنا (رجوع شود به «زردشت»). واژۀ «اَشو»، به معانی «بهشتی»، «پاک» و «مقدّس»، صفتی است که ب...
کعبهٔ زرتشت نام بنای سنگی چهارگوش و پله‌داری در محوطهٔ نقش رستم در کنار روستای زنگی‌آباد شهرستان مرودشت فارس در ایران است. محوطهٔ نقش رستم علاوه بر بن...
زَرتُشت خُورّگان (شهره به زرتشت دوم یا احتمالاً همان «بوندوس») در دوره ساسانی دینی نوین به نام درست‌دین یا زرتُشتگان آورد. او همنام با زرتشت پیامبر اس...
زرتشت آذرپاد. [ زَ ت ُ ذَ ] (اِخ ) موبدان موبد در زمان ساسانیان و پسر آذرپاد مهراسپندان است که غالب تاریخ نویسان قدیم او را با زرتشت ، مؤسس ...
آباده ٔ زرتشت . [ دَ ی ِ زَ ت ُ ] (اِخ ) نام یکی از چهار محله ٔ نیریز از شهرهای فارس .
زرتشت سپنتمان . [ زَ ت ُ س َ پ َ ] (اِخ ) زردشت . رجوع به زردشت و مزدیسنا شود.
زرتشت سپیتمان . [ زَ ت ُ س َ ] (اِخ ) زردشت . رجوع به زردشت و فرهنگ ایران باستان شود.
زرتشت بهرام پژدو. [ زَ ت ُ ب َ پ َ ] (اِخ ) شاعر زردتشی قرن هفتم هجری و نخستین گوینده ٔ زردشتی که از او آثار مهمی باقی مانده است . نوشته های...
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.