گفتگو درباره واژه گزارش تخلف زرزر نویسه گردانی: ZRZR زرزر. [ زُ زُ ] (ع اِ) نوعی از مرغان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک نوع مرغی و سار. (ناظم الاطباء). نوعی از گنجشک . ج ، زَرازِر، زَرازیر. (از اقرب الموارد). زرزور. (فرهنگ فارسی معین ). زرازر. زرزور. باسترک ۞ دجاج بری . (از دزی ج 1 ص 585). واژه های قبلی و بعدی واژه های همانند ۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه واژه معنی زرزر زرزر. [ زِ زِ ] (اِ صوت ) آواز گریه ٔ نامطبوع در طفل و جز آن . آوازگریه ٔ اطفال ناشکیبا. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). زرزر زرزر. [ زَ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان سجاس رود است که در بخش قیدار شهرستان زنجان واقع است و 250 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج ... زرزر زرزر. [ زُ زُ ] (اِخ ) ابن صهیب . محدث است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). نظرهای کاربران نظرات ابراز شدهی کاربران، بیانگر عقیده خود آنها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست. برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید. ورود