زرفین
نویسه گردانی:
ZRFYN
زرفین . [ زُ / زِ ] (معرب ، اِ) زنجیر در. (منتهی الارب ). حلقه ٔ در... (از اقرب الموارد). رجوع به نشوءاللغة ص 93 و المعرب جوالیقی ص 176 شود. || ... یا عام است . (منتهی الارب ). هر حلقه را گفته اند. ج ، زرافین . (از اقرب الموارد). حلقه : کانت درع رسول اﷲ صلی اﷲ تعالی علیه و سلم ذات زرافین ، اذا ارسلت مست الارض و هو معرب عن فارسی ... (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). و قد زرقن صدغیه ، جعلها کالزرفین . (تاج العروس ، ایضاً). رجوع به زرفنة و ماده ٔ قبل شود.
واژه های همانند
۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
زرفین . [ زُ ] (معرب ، اِ) حلقه ای باشد که بر چهارچوب در نصب کنند و زنجیر در را بر آن اندازند. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء)....
زرفین وار. [ زُ ] (ص مرکب ) مانندزرفین . رجوع به زرفین و زلفین شود. || یک چشم ، همچون زرفین . (فرهنگ فارسی معین ) : زین قفل شرف و غیرت و...