اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زرگر

نویسه گردانی: ZRGR
زرگر. [ زَ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان مغان است که در بخش گرمی شهرستان اردبیل واقع است و 407 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۱ مورد، زمان جستجو: ۰.۲۵ ثانیه
زرگر. [ زَ گ َ ] (ص مرکب ) بمعنی زرساز. (آنندراج ) (فرهنگ فارسی معین ). (از: «زر» + «گر»، پسوند صنعت و شغل ). کسی که با زر کار کند. آن که آلت...
زرگر. [زَ گ َ ] (اِخ ) خلیل ... در رشت صرافی می کرد و بخدمت جمشیدخان تردد داشت . حسب الامر، جمشیدنامه را نوشت ولی شهرت نیافت . این ابیات از آ...
زرگر. [ زَ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان پشت بسطام است که در بخش قلعه نو شهرستان شاهرود واقع است و 125 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایر...
زرگر. [ زَ گ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان بشاریات است که در بخش آبیک شهرستان قزوین واقع است و 200 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج...
زرگر. [ زَ گ َ ] (اِخ )دهی از دهستان حومه ٔ بخش مرکزی شهرستان اهر است که 248 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).
زبان زرگری نام یکی از شاخه‌های زبان رومانو (زبان کولی‌ها) در ایران است که در روستای زرگر واقع در شهرستان آبیک استان قزوین بدان تکلم می‌شود. این زبان ...
ده زرگر. [ دِه ْ زَ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور در 12هزارگزی باختر نیشابور. دارای 138 تن سکنه است . آب ...
حسین زرگر. [ ح ُ س َ ن ِ زَ گ َ ] (اِخ ) اصفهانی (محمد...) شاعر بود و در 1270 هَ . ق . درگذشت و دیوانش را الفت چاپ کرد. (ذریعه بخش دوم ج 9 ص ...
شیدای زرگر. [ ش َ دا ی ِ زَ گ َ ] (اِخ ) شاعری است و از اشعار اوست :بگرد گلشن رویت دمیده سنبل ترندیده هیچکس اسلام را ز کفر حصارکدام کفر چه ...
دیکداش زرگر. [ زَ گ َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان قلعه برزند بخش گرمی شهرستان اردبیل با 54 تن سکنه . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 4).
« قبلی صفحه ۱ از ۲ ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.