زرم
نویسه گردانی:
ZRM
زرم . [ زَ رَ ] (ع مص ) زَرِم َ الکلب و السنور زَرَماً (از باب سمع)؛ خشک شدن پیخال آن بر کون آن . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || منقطع شدن بول و اشک و جز آن . (تاج المصادربیهقی ) (زوزنی ). منقطع گردیدن کمیز و کلام و اشک و جز اینها. (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || بخیل شدن . (ناظم الاطباء).
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
ضرم . [ ض َ رِ ] (ع ص ) گرسنه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || فَرَس ٌ ضَرِم ؛ اسبی دونده . (مهذب الاسماء). اسپ تیزرفتار. (منتخب اللغات )....
ذرم . [ ذَ ] (ع مص ) سقط جنین . افکندن زن بچه ٔ خود را. فکانه کردن جنین .