اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زرم

نویسه گردانی: ZRM
زرم . [ زَ ] (اِ) پیر فرتوت را گویند. (برهان ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (فرهنگ رشیدی ). و در مؤید زربان (به بای موحده ) گفته . (فرهنگ رشیدی ). پیر بود. (اوبهی ). پهلوی «زرمان » ۞ (پیری ). (حاشیه ٔ برهان چ معین ) :
انگست چو زرمان تهی از عشق گران است .

مسعود (از فرهنگ رشیدی ).


واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
ضرم . [ ض َ رِ ] (ع ص ) گرسنه . (منتهی الارب ) (منتخب اللغات ). || فَرَس ٌ ضَرِم ؛ اسبی دونده . (مهذب الاسماء). اسپ تیزرفتار. (منتخب اللغات )....
ذرم . [ ذَ ] (ع مص ) سقط جنین . افکندن زن بچه ٔ خود را. فکانه کردن جنین .
« قبلی ۱ صفحه ۲ از ۲ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.