اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زروان

نویسه گردانی: ZRWʼN
زروان . [ زَ / زُ ] (اِ) دراوستا زروان ۞ بمعنی زمان است و بارها با کلمه ٔ (راپیثوینه ) ۞ (نیمروز) آمده برای تعیین هنگام ظهر و مکرربا کلمات «درگه » ۞ (دیردرنگ ) و «دراجه » ۞ (دراز) آمده بمعنی دیرزمانی و زمان دراز و بلند. (حاشیه ٔ برهان چ معین ). دهر. روزگار. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۱۰ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۱ ثانیه
زروان . [ زَ ] (اِخ ) زربان . زربان بزرگ . یکی از نامهای حضرت ابراهیم خلیل (ع ). (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ بعد و زربان بزرگ شود.
زروان . [ زَ / زُ ] (اِخ ) چند بار زروان در ردیف دیگر ایزدان نام برده شده و از آن فرشته ٔ زمانه ٔ بی کرانه اراده شده . اغلب زروان با صفات ...
زروان . [ زَ ] (اِخ ) پرده دار و حاجب نوشیروان . (از ولف ). مردی که با جادو و تنبل پسران مهبود را به زهر کردن در طعام نوشیروان وادار ساخت و ...
زروان . [ زَ رَ ] (اِخ ) دهی از دهستان صحرای باغ است که در بخش مرکزی شهرستان لار واقع است و 459 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ...
زروان داد. [ زَ ] (اِخ ) یکی از پسران مهر نرسی است که بمقام هیربدان هیربد رسید. رجوع به ایران در زمان ساسانیان و سبک شناسی بهار ص 190 شو...
زروان اکرن . [ زَ اَ رَ ] (پهلوی ، اِ مرکب ) ۞ وقت لایتناهی . رجوع به زروان در همین لغت نامه ، ایران باستان ج 2 ص 1523 و ایران در زمان س...
زروان بزرگ . [ زَ ن ِ ب ُ زُ ](اِخ ) به زبان پهلوی نام حضرت ابراهیم علیه السلام . (برهان ) (آنندراج ). یکی از نامهای حضرت ابراهیم خلیل (ع ...
ضروان . [ ض َ رَ ] (اِخ ) شهرکی است نزدیک صنعاء و بنام وادئی که بهمین نام و در کنار آن واقعست موسوم گردیده و بین آن وادی و صنعا چهار فرس...
ذروان . [ ذَرْ ] (اِخ ) نام جایگاهی در شعر کثیر. || نام حصنی به یمن نزدیک صنعاء. || نام چاهی بنی زریق را بمدینه .
بئر ذروان . [ ب ِءْ رِ ذَرْ ] (اِخ ) نام چاهی در منازل بنی زریق در مدینه . و برخی گفته اند همان بئر ذی اروان است و ابن قتیبه آن را به ذواَ...
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
اشکان انصاری
۱۳۸۹/۰۱/۱۹ Iran
0
0

در اوستا این واژه با فتح «ز» آمده است و در «بندهش» (که بسیار پس از اوستا نگاشته شده است) به اشتباه با ضم «ز» نگاشته شده و از آنجا که «زینر» در کتابش در این باره از «بندهش» به عنوان منبع استفاده کرده دچار این اشتباه شده و گویش درست این واژه با فتح «ز» است. (برگرفته از گفتگویی با استاد فریدون جنیدی 23 اسفندماه 1388)


برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.