 
        
            زعامة
        
     
    
								
        نویسه گردانی:
        ZʽAM
    
							
    
								
        زعامة. [ زَ م َ ] (ع  مص ) پذرفتار شدن . (ترجمان  جرجانی ، ترتیب  عادل بن  علی ). ضامن  و پذرفتار گردیدن . (منتهی  الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد). مهتری  کردن . (دهار). مهتر شدن .  ||  گمان  بردن : زعمتنی  کذا؛ گمان  بردی و دانستی  مرا چنین  یا تهمت  کردی . (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء).  ||  خوش  شدن  گرفتن  شیر، زعم  اللبن . (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد). ||  زعم  فلان  کذا؛ یعنی  فلان  چنین  گفته  و این را در سخنی  گویند که  حجت  ندارند و محض  بر زبان  غیر نقل  کنند. و منه  الحدیث : بئس  مطیة الرجل  زعموا؛ یعنی بد است  که  وسیله ٔ غرض  خود را «زعموا کذا» گرداند و نسبت  کذب  بسوی  برادر خود کند مگر آن  که  کذبش  متیقّن  و اراده ٔ تحذیر مردمان  باشد. (منتهی  الارب ) (ناظم  الاطباء).  ||  (اِمص ) پذرفتاری . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (ناظم  الاطباء).  ||  سیادت . (مجمل اللغة، یادداشت  بخط مرحوم  دهخدا). ریاست . (مجمل  اللغةایضاً) (از اقرب  الموارد). بزرگی  و مهتری . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (ناظم  الاطباء)  ||  شرف . (ازاقرب  الموارد).  ||  (اِ) سلاح . زره .  ||  بهره ٔ مهتر از غنیمت .  ||  گزین  مال . ||  اکثر آن  از مال  میراث  و مانند آن . (منتهی  الارب ) (آنندراج ) (ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد). و تقول  هذا و زعمتک  و لازعامتک ؛ ای  لااتوهم  زعامتک  تذهب  الی  رد قوله . (منتهی  الارب ) (از ناظم  الاطباء).
    
							
    
    
    
        
            واژه های همانند
        
        
            
    ۲ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۸ ثانیه
								
    
    
									
            
										
                
                
                    
											
                        زعامة. [ زَ م َ / زَع ْ عا م َ ] (ع  اِ) گاو. (منتهی  الارب ) (آنندراج ). گاو ماده . (ناظم  الاطباء) (از اقرب  الموارد).
                    
										
                 
            
									 
        
            
										
                
                
                    
											
                        زعامة. [ زِ م َ ] (ع  اِ) املاک  خالصه  که  جهت  مصارف  عسکری  داده  میشود. (ناظم  الاطباء).