زلح
نویسه گردانی:
ZLḤ
زلح . [ زَ ] (ع مص ) چشیدن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). || (ص ) باطل و هیچکاره . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). باطل . (اقرب الموارد).
واژه های همانند
۲۴ مورد، زمان جستجو: ۰.۰۶ ثانیه
خاطف ظله . [ طِ ف ُ ظِل ْ ل ِ] (ع اِ مرکب ) مرغی است که هرگاه سایه خود را در آب بیند قصد ربودن کند. (آنندراج ). رفراف . (آنندراج ) (منتهی الا...
ملاعب ظله . [ م ُ ع ِ ب ُ ظِل ْ ل ِه ْ ] (ع اِ مرکب ) مرغی است که آن را خاطف ظله نیز گویند. (منتهی الارب ). نام مرغی درازبال و کوتاه گردن ...
ظله ساختن . [ ظُل ْ ل َ / ل ِ ت َ ] (مص مرکب ) تعویل . (تاج المصادر بیهقی ). باران گریز ساختن .
حسین آباد ظله جوب . [ ح ُ س ِ ظَ ل ِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان چهاردولی بخش قروه شهرستان سنندج واقع در 18هزارگزی خاور قروه و هفت هزارگزی ج...