اجازه ویرایش برای هیچ گروهی وجود ندارد

زمح

نویسه گردانی: ZMḤ
زمح . [ زُم ْ م َ ] (ع ص ) ناکس . فرومایه . لئیم . || سست . کوتاه بالا و زشت روی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || سیاه فام بدخلقت . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). سیاه قبیح و شریر. (از اقرب الموارد).
واژه های قبلی و بعدی
واژه های همانند
۲۳ مورد، زمان جستجو: ۰.۱۳ ثانیه
ریشه کلمه فارسی است. کلمه پُشتام در زبان گیلکی به معنی مکانی بلند و همچنین نام محل و منطقه ای در بندر انزلی در شمال ایران بوده است؛ مکانی بسیار زیبا و...
گوشه - گوشه اطاق
« قبلی ۱ ۲ صفحه ۳ از ۳ بعدی »
نظرهای کاربران
نظرات ابراز شده‌ی کاربران، بیانگر عقیده خود آن‌ها است و لزوماً مورد تأیید پارسی ویکی نیست.
برای نظر دادن ابتدا باید به سیستم وارد شوید. برای ورود به سیستم روی کلید زیر کلیک کنید.